سورنا جونسورنا جون، تا این لحظه: 7 سال و 11 ماه و 2 روز سن داره

کوچولوی ارزوها

مرد کوچک من در نبود بابایی!

امشب من و سورنا کوچولوم تنها میخوابیم. آخه بابایی رفته تهران و فردا باید بره ابهر.. دلمون گرفته اما دارم برای گل پسرم قصه میگم بعدشم میخوام آهنگ بذارم تا بخوابه ... دیشب رفتیم جاده دریا بعد از مدتها... و خوش گذشت. تو راه برگشت از جلو بیمارستان شفا رد میشدیم و بابایی گفت واای کی میشه روزی که نینیم دنیا اومده باشه و از اینجا راهیه خونه بشیم :) ایشالا که خیلی زود اون روز میرسه :* ...
10 اسفند 1394

بیست و ششمین هفته انتظار

سلام امروز تو هفته بیست و ششم هستیم و منتظر بدنیا اومدن گل پسری امشب با مامانی پیش پدر بزرگت نشستیم و مامان داره وول خوردناتو تو دلش بهم نشون میده.شش ماه هست که هر شب برات ایت الکرسی و حمد و چهار قل میخونم تا بسلامت به دنیا بیای.. این روزا بفکر طرح و رنگ سیسمونیتیم ...... منتظر ورودت به دنیا هستیم دلمون برات بی تابه گلپسری ایشالله سالم به مقصد برسی. خدایا شکرت
6 اسفند 1394
1